سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانش نور و پرتوی است که خداوند در دلهای دوستانش می تاباند و بدان بر زبان آنان سخن می راند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

از روز اول
 

Lilypie Kids Birthday tickers
این عکس که می بینین مال پسرعمومه! تازه دنیا اومده. اسمش محمد صالحه. حالا ما سه تا پسر عموییم:
محمد مهدی، محمد امین، محمد صالح .اسمامون مثل  عمو جون بُزرگه مونه: محمد هادی ! با مزه است. نه؟
عمو جون تو وبلاگش نوشته باید به من بگین خان عمو ! چه حرفا ! خان عمو  باید کله اش کچل باشه یه کُلاه اون طوری هم بذاره سرش. مثل خان عموی بابام !
خلاصه! این پسر عمو جونم رو هنوز ندیدم. تازه دنیا اومده آخه. خونشون هم اینقدررررررر دوره ! از سر کوچه اون ور تر!
دارم فکر میکنم وقتی اومد خونمون کدوم اسباب بازیم رو بدم بازی کنه. خدا کنه زود تر ببینمش با هم بازی کنیم. فعلا بریم بخوابم . شب بخیر 

پنج شنبه 88/11/8 ساعت 1:7 صبح

اینم دوست جدیدمه: گر چه اصلا خوشم نمیاد هر کاری می کنم تقلید میکنه ولی خوب! به هر حال بهتر از بی رفیقیه!


پسر به این آقایی، خوشتیپی، دیده بودید؟


اگه گفتید پشت چی قایم شدم؟!


هر کی دندونای منو شمرد جایزه داره!


خوب چکار کنم! لثه هام خارش داره ، فکر کردید دارم زبون درازی می کنم؟!

 


دوشنبه 88/11/5 ساعت 3:50 عصر

سلام!

ما دوباره اومدیم!

همش تقصیر بابایی شد، یکی نیست بگه XP چش بود که رفتی سراغ سون؟ خلاصه اینکه سون نتونست درایور مودم رو بشناسه، بابایی دست به دامن عمو جون شد، تا عمو جون هم درایور گیر بیاره و بفرسته شد یک ماه. هر چی هم من به بابایی می گفتم بابایی! از همون Compatibility سون استفاده کن زبون منو که نمی فهمید. فکر می کرد خوابم میاد دارم سرو صدا می کنم، تابم میداد، منم فوری خوابم میبرد!

خلاصه! تو این یک ماه اینقده من بزرگ شدم که نگو! حالا کجاشو دیدین؟!

این منم که میخوام ریباند کنم!

وسط ستاره های رنگی:

تو خواب ناز:

این پسر داییمه تو جشن تولدش! تولد من کی میشه پس؟

بابام منو خوابونده یا من بابامو:

کلاه و ننو مخصوص ماشین سواری:

شما میدونید بابام چرا اینقدر زود داره کچل میشه؟

آخیش! این یکی رو هم حل کردم: 6 تاییش نبود؟!

دوستای جدید من: پفیلا، جوجه اردک طلایی، شیر مهربون و ....

عشوه محمد امینی!

یکی منو بگیره:

بیا بغل عمو:

عافیت باشم ایشالا:


آخ جون! زلزله بازی!

چند روز هی خونمون با همه وسایل می لرزید، بعدش بابا یا مامان، هر کدوم که نزدیکتر بودند می دویدند منو بغل می کردند . بعد مسابقه میذاشتیم تا تو حیاط! اینقده کیف داشت! آخر شب هم می رفتیم بیرون ماشین سواری!

 


دوشنبه 88/11/5 ساعت 3:43 عصر

http://www.fileden.com/files/2009/10/6/2594980/10Dey/DSC02920.JPG


لالا لالا گل بابا، دیگه سقا نمی‌تونه آب بیاره
لالا لالا گل پرپر، بخواب اصغر مادرت که شیر نداره

http://www.fileden.com/files/2009/10/6/2594980/10Dey/DSC03031.JPG


لالا لالا گل یاسم، در هراسم حرمله تو رو ببینه
قاتل تو پر ز کینه، در کمینه، تا که یاسمو بچینه

http://www.fileden.com/files/2009/10/6/2594980/10Dey/DSC02897.JPG


بارون می باره از چشمام، جون نداره پاها
موندم تنها، لرزه افتاده بر اعضا، جون نده روی دستهام، جون بابا...

http://www.fileden.com/files/2009/10/6/2594980/10Dey/DSC02873.jpg


لالا لالا گل سنبل، چه قشنگ زل، زدی تو چشمهای بابا
لالا لالا، دل بریدی، پر کشیدی،از روی دستهای بابا

http://www.fileden.com/files/2009/10/6/2594980/10Dey/DSC02951.jpg


وقتی دیدم مادرت رو، دم گوشش، گفتم آروم
تا نشد دیر، سیر نگاه کن اصغرت رو

http://www.fileden.com/files/2009/10/6/2594980/10Dey/DSC02914.JPG


آه غم می کشم از دل، با خنده قاتل، ای دل، ای دل
راه خیمه رو گم کردم، پر ز غم و دردم، ای دل ای دل

http://www.fileden.com/files/2009/10/6/2594980/10Dey/DSC03054.JPG


لالا لالا، بی قرارم، ناله دارم، دلم از داغ تو خونه
لالا لالا، گل لاله، به سه ساله، چی بگم خدا می‌دونه

http://www.fileden.com/files/2009/10/6/2594980/10Dey/DSC02925.JPG


پیش چشمام، زیر تیغ تیز دشمن، حنجرت به پوست بند شد

http://www.fileden.com/files/2009/10/6/2594980/10Dey/DSC03018.jpg


خون شد، دلم برای تو، هنوز چشای تو، نیمه بازه،
می‌خوام، دفنت کنم تا که، پرپر نشی زیر نعل تازه...

http://www.fileden.com/files/2009/10/6/2594980/10Dey/DSC02934.JPG

 

 


پنج شنبه 88/10/10 ساعت 12:48 صبح

دارم وبلاگمو بروز می کنم! نگاه نکن! حریم خصوصی اصلن می دونی یعنی چی؟!


 

 

 

 

 

 

 

این بابایی هم تا چشمامو باز می کنم ازم عکس میگیره!


پنج شنبه 88/10/10 ساعت 12:26 صبح

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد...
هر آنکه روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو بجز چشم او سپند مباد
شفا ز گفته شکر فشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد

 


سه شنبه 88/10/1 ساعت 12:52 صبح

آخرش بابایی منو آورد بیرون که برف ببینم!

برف


دارم شعار میدم! آخ اگه بزرگ بودم میدونستم این نامردا رو چکارشون کنم!


اگه این شستم نازک نشد؟ حالا ببین کی گفتم...!

لباس زمستونی

 




سه شنبه 88/10/1 ساعت 12:51 صبح

پشت فرمون بودم، بعد عوارضي، يهو چشام گرم شد! زدم كنار و يه چرت خوابيدم! بعدشم يه سره روندم تا خود بندر...

NfGHmOd TJ ]Qcfd

 

سالگرد ازدواجي بابا و مامان، منو بردند رستوران كه غذا خوردنشون رو تماشا كنم!

SGaQO GROfGLm HGHG cGcGd

 

دارم با دوستام بازي مي كنم:

OfSJ LOmOc

 


چهارشنبه 88/9/25 ساعت 10:51 عصر

خودمم دارم راه میرم! اونم بابامه بهم تکیه داده:

عصای دست بابایی


این منم با لباس پلوخوری (ببخشید، شیر خوری) تو مهمونی عقدکنان!

مهمونی عقد کنون


دی دید! برو کنار بچه!

206

 

 


سه شنبه 88/9/17 ساعت 8:40 عصر

آخ که من چقده خوش قدمم!


نچ نچ نچ!




همه میگن من چقده بامزه ام!



 

 


پنج شنبه 88/9/12 ساعت 8:31 عصر
<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عکس خانوادگی
شش سال بعد...!
بوی ماه مهر
محمد امین! بتمن باز می گردد!
احساس خوشتیپی
پسر عمو علیرضا
در آستانه سه سالگی
هشت ماهی که نبودم-1!
بازی های زمستونی
تولد، تولد، تولدشون مبارک!ـ
روز اول
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
68807 :کل بازدیدها
6 :بازدید امروز
3 :بازدید دیروز
درباره خودم
از روز اول
محمد امین
من محمدامین هستم. پسر گل وگلدونه بابا ومامان!
 
 
لوگوی خودم
از روز اول
لینک دوستان
خان عمو
پسر عمو محمد صالح
  Site Meter
 
آرشیو
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 88
آذر 88
دی 88
بهمن 88
اسفند 88
فروردین 89
اردیبهشت 89
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آذر 89
بهمن 89