سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دو تن به خاطر من تباه شدند : دوستى که از اندازه نگاه نداشت و دشمنى که بغض مرا در دل کاشت . [نهج البلاغه]

از روز اول
 

Lilypie Kids Birthday tickers
اگه این ملت گذاشتند ما یه چرت بخوابیم؟ دیروز از صبح همه جمع شده بودند و بیار و ببر و بپز و ... که چی؟ حموم پارتی! یه چیزی تو همین مایه ها بود. ما هم دهن روزه، (شیر خوردن تو خواب روزه رو باطل نمیکنه، خودم آونطرف آب که بودم از فرشته ها پرسیدم) خلاصه غروب که شد همه فامیلها و دوستا و آشناهای مامان بابا جمع شدند خونه بابابزرگ. منم که از صبح نتونستم بخوابم دیگه از خستگی نمی تونستم چشامو باز کنم حتی!
بنده خداها اومده بودن منو ببینن ولی وقتی دیدن من خوابم یواشکی کادوهاشون رو گذاشتند و رفتند، آخی! دلم واسشون سوخت ولی خب چیکار کنم؟ خسته بودم خب!
فردا هم دوباره بابایی باید بره سر کار. همین 2 - 3 ساعت که من بیدارم برعکس همه می خوان بخوابن! یکم ملاحظه هم خوب چیزیه! باشه، امشب هم کاری بهتون ندارم میذارم بخوابین ولی شب آخره ها! حواستون باشه!
لباس خوشگله من تو حموم پارتی
چهارشنبه 88/6/25 ساعت 10:23 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عکس خانوادگی
شش سال بعد...!
بوی ماه مهر
محمد امین! بتمن باز می گردد!
احساس خوشتیپی
پسر عمو علیرضا
در آستانه سه سالگی
هشت ماهی که نبودم-1!
بازی های زمستونی
تولد، تولد، تولدشون مبارک!ـ
روز اول
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
67311 :کل بازدیدها
9 :بازدید امروز
15 :بازدید دیروز
درباره خودم
از روز اول
محمد امین
من محمدامین هستم. پسر گل وگلدونه بابا ومامان!
 
 
لوگوی خودم
از روز اول
لینک دوستان
خان عمو
پسر عمو محمد صالح
  Site Meter
 
آرشیو
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 88
آذر 88
دی 88
بهمن 88
اسفند 88
فروردین 89
اردیبهشت 89
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آذر 89
بهمن 89